|
چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:, :: 10:5 :: نويسنده : alireza
A guy was invited to an old friends' home for dinner. یكی خانه ی رفیق قدیمی اش دعوت شده بود رفیقش هر موقع چیزی می خواست قبل از آن به خانمش می گفت عشق من عزیر دلم شیرینكم دوستش كه می دانست این زوج تقریبا هفتاد سال پیش با هم ازدواج كرده اند خیلی شگفت زده شده بود وقتی زن دوستش میره توی اشپزخانه به دوست خود میگه: خیلی جالبه كه شما بعد از هفتاد سال زندگی زناشویی هنوز اینگونه خانمت راصدا میزنید رفیقش سری تكان می دهد و می گوید:راستش را بخواهی من ده سال است كه اسم اورا فراموش كرده ام
نظرات شما عزیزان:
|